شب كور

احمد زاهدي لنگرودي
idehazdamha@yahoo.com

شب كور


احمد زاهدي لنگرودي

از سر شب دائم غر مي‌زند، انگار شام سنگين بوده و سر دلش مانده باشد كلافه است. مي‌گويم: «تو كه خبر معده‌ات را داري، خوب رعايت مي‌كردي» سيگارش را نصفه خاموش مي‌كند كه برود، رختخواب‌ها را بياورد. ليوانهاي خالي چاي را برمي‌دارم و تا آب بكشم، رختخواب را انداخته است. مال خودش را پايين پنجره و مال من را ، كنار در. پشت به من دراز مي‌كشد، مي‌دانم كه بيدار است. پرده‌ي توري نازك آرام بلند مي‌شود تابي مي‌خورد و دوباره مي‌افتد. اتاق روشن‌تر مي‌شود. ماه در آسمان است. مي‌پرسم:«بيداري؟» دستش را تكان مي‌دهد كه آره.

-‌ به چي فكر مي‌كني؟

- ماه رو نگاه مي‌كنم، تو نمي‌بيني؛ خيلي قشنگه.

بعد هر دومان ساكت مي‌شويم. پرده‌ي توري جلو مي‌آيد، تابي مي‌خورد و مي‌افتد. دراز كشيده روبه‌روي من و پشت كرده. از پنجره مي‌تواند بخشی از آسمان را ببيند. و حالا بدون اينكه سعي كند، ماه را.

حوصله‌ام تمام مي‌شود و برمي‌گردم، روبه‌رويم سفيدي ديوار رنگ غريبي پيدا كرده از مهتاب. بدنم شُل مي‌شود و بعد از لحظه‌اي سرد؛ مي‌گويم:«هي؟!» جوابي نمي‌دهد، «اگه خواستي بري آب بخوري مواظب پاي من باش.» بيخود مي‌گفتم كه او هيچ وقت، وقتي مي‌خوابيد، بلند نمي‌شد براي آب يا برود مستراح، ولي من چرا. اصلاً براي همين جاي من پايين اتاق كنار در بود و جاي او آن بالا.

«اگه حالت بده يه قرصي، چيزي برات بيارم.» با دست اشاره مي‌كند نه. احساس مي‌كنم خيره به آسمان است. و ماه هم كه نورش همه‌جا گسترده. برمي‌گردم. نسيمي خنك آرام آرام مي‌وزد؛ مي‌خوابم. خورشيد يك چشم درشت است كه گريه مي‌كند، مثل شمع و اشكش مي‌چكد روي زمين؛ تپه مي‌شود كه شب‌ها مي‌توانم از آن بالا بروم و ماه را بردارم و آن‌وقت دوباره روز مي‌شود و روزي از نو.

با فريادش از خواب بيدار مي‌شوم. هنوز به‌درستي صبح نشده. رختخواب او كمي آن‌سوتر كنار پنجره افتاده و توري نازك پنجره آرام و ساكت انگار از هيچ‌جا خبر ندارد. خوب نگاه مي‌كنم روبه‌رويم نشسته جيغ مي‌كشد و مي‌گويد:« توكجايي؟» جاي چشم‌هايش دو حفره‌ي سياه ـ انگارهرگز آنجا چيزي نبوده ـ مي‌بينم. آرامتر كه مي‌شود؛ مي‌پرسد:«صبح شده؟» پرده‌ي توري تكاني مي‌خورد و بالا مي‌آيد و مي‌افتد. خورشيد مثل شمعي كه روشن شده باشد جان مي‌گيرد و نور از پرده‌ي ‌توري ‌رد مي‌شود و در اتاق‌ مي‌ريزد.
 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30151< 3


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي